فرشته هات، جوان و لاغر، در فضای باز به خودارضایی می پردازد، انگشتانش روی چین های صاف و صورتی اش می رقصند. قفل های بلوندش در نسیم می رقصند، در حالی که ماهرانه گنج تراشیده اش را نوازش می کند و به دنبال خلسه است. ناله هایش اکو می شوند، وصیت نامه ای برای اشتیاق افسار گسیخته اش.