توماس استون، که به مردانگی عظیمش مشهور است، در گنج دست نخورده نورا فرو می رود و ناله های خلسه را برمی انگیزد.دهان مشتاق او را می بلعد و تردیدی در تمایل سیری ناپذیر او باقی نمی گذارد.جفت گیری پرشور آنها در پایانی اقلیمی به اوج می رسد و برخورد نفسانی آنها را در خاطرات حک می کند.