خواهر ناتنی اغواگر، برادر ناتنی را در خلوت خود می گیرد و او را روی کاناپه می خواباند. او را بیدار می کند، بیدمشک تنگ او را اذیت می کند و یک دم دستی شگفت انگیز دریافت می کند. او را به سختی لعنت می کند، او را با تقدیر داغ پر می کند و او از خواب بیدار می شود.