یک مرد مسن تر وقتی یک دختر شاخدار به او پول پیشنهاد می کند شوکه می شود. او مشتاق است که با استفاده از بیدمشک تنگش برای مکیدن خروس تپنده اش، او را راضی کند. میزها در حالی که او کنترل را به دست می گیرد، با یک اسباب بازی او را لعنت می کنند تا زمانی که او نفسش بند بیاید.