قرار بود پدرخوانده و نامادری در خانه تنها باشند، اما دختر نوجوانشان بلر ویلیامز برنامه های آنها را قطع کرد. او با دیدن برانگیختگی پدرخوانده اش، مشتاقانه قبل از رسیدن نامادری اش از او مراقبت کرد. پس از یک جلسه شفاهی سریع، او به شدت او را لعنت کرد و به یک کام شات نامرتب ختم شد.